دنیای من....

ساخت وبلاگ
بچه که بودم فکر میکردم وقتی به این سن و سال برسم کلی دوست و رفیق خواهم داشت. روزم را با تماس یکی از آنها شروع خواهم کرد و شبم را درآغوش دیگری به سر خواهم برد.

نمیدانم چه بر سر من آمد که این گونه با مردم شهرم غریبه شدم. با افکارشان با کردارشان غریبه شدم.

نمیدانم یا من نمیتوانم آنها را درک کنم یا آنها حال وخیم مرا. به هر حال نه از دوستی خبری هست و نه از رفاقتی.

صبح هارا با ساعت کوکی ام آغاز میکنم و شبم را با هزاران هزار فکر و خیال به سر می برم.

دیگر نه من برای کسی مهم هستم نه کسی برای من.

من وارد دنیای جدید شده ام. دنیایی که فقط یک موجود در آن زنده است که آن منم.

دنیای که  خالق و پادشاه و منجی آن منم.

دنیایی که هیچ کس اجازه ورود به آنرا ندارد. و من هم مجوز خروج از آنراندارم.  هیچ کس اجازه خراب کردن آنرا ندارد.

و هیچ کس نمیتواند مانند این دنیا را برای خودش بسازد.

خودم تصمیم میگیرم که چه کنم و چگونه ادامه بدهم .

به هر حال دنیای من با دنیای آدم های دورم بسیار فرق دارد. شاید بخاطر این است ،که نه کسی را میبینم و نه گفته های دیگری برایم مهم است. خودم هستم و خودم . یک دنیا پر از بی کسی ،یک دنیا پر از تفکر ، یک دنیا پر از بیخیالی.

علیرضا .هـ

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16